جدول جو
جدول جو

معنی چروک شده - جستجوی لغت در جدول جو

چروک شده
(چُ شُ دَ / دِ)
چین و چروک خورده. ناصاف شده. چروکیده. رجوع به چروک شدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
(مِ شُ دَ)
چروکیدن. پرچین و شکنج شدن پوست بدن در اثر پیری یا بسبب دیگر. تاه شدن و ناصاف شدن جامه یا پارچه بعلتی. ناصاف شدن. چین و شکن افتادن در پوست بدن یا در جامه و امثال آن. چین و چروک برداشتن. چین خوردن. رجوع به چروک افتادن و چروک برداشتن و چروک خوردن و چروکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(چِ شُ دَ / دِ)
آلوده شده. چرکین. (ناظم الاطباء). شوخگن. کثیف. ناپاک. رجوع به چرک و چرک شدن و چرکین شدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چرک شدن
تصویر چرک شدن
کثیف، ناپاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک یافته پر چین و چروک شده
فرهنگ لغت هوشیار
چروک برداشتن، چروک خوردن، چین دار شدن، چروک افتادن، ناصاف شدن، چروکیده شدن
متضاد: صاف شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
التّجاعيد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ترک شده
تصویر ترک شده
Abandoned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
Rumpled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
Pucker
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
froncer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترک شده
تصویر ترک شده
заброшенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
kutufautisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
помятый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترک شده
تصویر ترک شده
verlassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
بلبلانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
চুপটি মারা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
주름을 잡다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
buruşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
しわを寄せる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
לקמט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
सिकोड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
mengerutkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
ขมวด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
rimpelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
fruncir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
arricciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
franzir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
皱起
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
marszczyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
зморщуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
runzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چروک شدن
تصویر چروک شدن
сморщиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
zerknittert
دیکشنری فارسی به آلمانی